لوگوی جشنواره ولوگوی ما
درباره ما
وقف ،طلوعی ماندگار
اهميت وقف و بركات فردی و اجتماعی ناشی از آن از جمله موضوعاتی است كه در آيات و احاديث بيشماری مورد توجه قرار گرفته كه از جمله آنها می‌توان به آيه 261 سوره مباركه بقره اشاره كرد كه طی آن اين عمل خير انسان، چند برابر در درگاه خداوند مستحق پاداش است.
امید است با این فریضه که از طریق آیه 261سوره بقره نیز به ما مسلمانان پیشنهاد شده عمل نماییم

وقف و تشكيل سرمايه در بازار مالي ايران


كشور ما در دهه‏ي اخير، در پي تلاش براي تجهيز سرمايه و افزايش سرمايه‏گذاري، شاهد رواج قابل



ملاحظه‏ي بحث و بررسي در خصوص انواع بازارها، نهادها و ابزار مالي است؛ ولي در اين ميان، يك نهاد



مالي بسيار قدرتمند به نام «صدقه‏ي جاريه» علي‏رغم سابقه‏ي تاريخي بسياري كه در فرهنگ ما دارد،



كمتر مورد توجه قرار گرفته است. نگاهي به كاركرد و عملكرد نهادهاي مشابه در غرب، در روشن‏تر



شدن مطلب كمك شاياني خواهد كرد. نهادهايي همچون صندوق وجوه وقفي و صندوق تراست، در غرب و



شرق دور كه بسياري دانشگاهها، مدارس خصوصي، موزه‏ها، بيمارستانها، بنيادهاي خيريه و... از



طريق آنها اداره مي‏شود، مثالهاي بارزي هستند كه بررسي آنها از اين ديدگاه مي‏تواند در اداره‏ي موقوفات و



بهره‏برداري مطلوب‏تر از آنها الهام‏بخش باشد. نگاهي به حجم داراييها و هداياي ده صندوق وقفي بزرگ



آمريكا در سال 1990، اهميت موضوع را به طور چشمگيرتري بيان مي‏سازد: [1] .

جالب است كه بيشتر وقفهاي بزرگ در آمريكا مستقل هستند و به هيچ شركت يا گروه دولتي وابستگي ندارند؛



هر چند بعضي از موقوفات را شركتها اهدا كرده‏اند يا به گروه اجتماعي معيني مربوط مي‏شوند.

شيوه‏ي اداره‏ي صندوقها، مشابه صندوقهاي بازنشستگي است؛ به گونه‏اي كه با سرمايه‏گذاري مبالغ اهدايي



در داراييهاي كم‏خطر، ضمن حفظ ارزش سرمايه‏ي اوليه، سود آن را صرف اهداف صندوق مي‏كنند و به



منظور موفقيت

 

[ صفحه 81]

 

هر چه شايسته‏تر صندوق، مديران متخصصي به نامهاي «مديران پول» را بر مسند توليت صندوقها



مي‏گمارند تا با تخصص و اشراف خود بر بازارهاي مالي و محيط اقتصادي، مانع از كاهش ارزش يا زيان



صندوق گردند.

صندوقهاي وقفي حايز شرايط، همچون صندوقهاي بازنشستگي، از ماليات معاف‏اند و هيأت امناي صندوق



وقف، درست همچون باني طرح بازنشستگي، اهداف سرمايه گذاري صندوق و بديلهاي قابل قبول را تعيين



مي‏كند. ايجاد جريان درآمدي مداوم به منظور حفظ توانمندي صندوق در انجام وظيفه‏ي خود، هدف ديگري



است كه در اداره‏ي اين صندوقها دنبال مي‏شود [2] .

همان‏گونه كه ملاحظه مي‏شود، نهاد وقف در غرب به عنوان يك «نهاد مالي» توانمند در تجهيز سرمايه



جهت حل مشكلات اجتماعي، جايگاه مطلوبي دارد؛ در حالي كه علي‏رغم پشتوانه‏ي فرهنگي عميق و محركهاي



قدرتمند ديني، به دليل برخي موانع موجود، جامعه‏ي ما هنوز نتوانسته از ظرفيتها و قابليتهاي بالاي اين



سيره‏ي نيكو به طور مطلوبي بهره‏مند گردد. اين موانع را مي‏توان با توجه به ماهيت و علل موجده هر يك،



به دو دسته‏ي نظري و عملي تقسيم كرد:

موانع نظري بروز «صدقه‏ي جاريه» به عنوان يك نهاد قدرتمند مالي، عمدتا در دو حوزه‏ي «شناخت»



و «حفظ اصالت» نمود پيدا مي‏كند. در حوزه‏ي اول، اين سيره‏ي نيكو كه براساس تعاريف اوليه‏ي



ارايه شده در منابع اصيل اسلامي، اعم از قرآن و سنت [3] ، به معني اختصاص مال معين براي



اهداف خير معين در طول زمان و براي تأمين ثواب ابدي مستمر براي اختصاص‏دهنده‏ي مال است [4]



، در بيان فقهاي اسلام، با توجه به ويژگي حبس عين در فرآيند صدقه‏ي جاريه، با كلمه‏ي «وقف» مورد



اشاره قرار گرفته [5]  و عمدتا با عبارت «تحبيس الاصل و تسبيل المنفعه» [6]  به معني



حبس اصل و رها گذاردن منفعت تعريف شده است.

بنابراين، با رواج اين تعريف، كلمه‏ي وقف به تدريج جايگزين عبارت «صدقه‏ي جاريه» گشته است.



در نتيجه، با توجه به وجود مفهوم «ايستايي» در كلمه‏ي «وقف» از يك طرف و اقتصاد توسعه



نيافته‏ي دوران صدر اسلام - كه منجر به عدم وجود شواهد غير منقول در سيره‏ي معصومين - عليهم‏



السلام گرديده است - از سوي ديگر، موجب شده كه دايره‏ي اموال قابل اختصاص به اهداف خير در قالب



وقف تنگ گردد [7] .

بدين ترتيب، وقف اموال سيالي همچون پول، صحيح دانسته نشده است و در مقام تعليل چنين استدلال شده كه



پول همچون خوراكي‏ها و شمع، در صورت استفاده از بين مي‏رود [8]  حال آنكه قياس پول با



خوراكي و شمع، قياس مع الفارق است. چه، پول از طريق سرمايه‏گذاري مي‏تواند خلق ارزش كند و



مصرف آن مي‏تواند موجب زوال آن نباشد. گذشته از اينكه فلسفه‏ي «صدقه‏ي جاريه»، محدود كردن آن



را اقتضا نمي‏كند [9] .

با كمال تأسف، اين تصور غلط از ماهيت و تعريف «صدقه‏ي جاريه»، منجر به محروميت جوامع اسلامي



از توسعه‏ي هر چه بيشتر اين سيره‏ي نيكو متناسب با توسعه‏ي اقتصادي جوامع امروزي گشته است؛ به



طوري كه امكان تجهيز منابع عظيمي از داراييهاي امروزين اقتصادي - تحت عنوان دارييهاي مالي -



در قالب وقف سلب گرديده و در موارد محدودي هم كه اجازه‏ي آن داده شده، الزامات حفظ ارزش آن ناديده



گرفته شده است.

براي مثال، امروز شاهد رواج وقف جديدي به نام وقف سهام هستيم آشنايان دانش مديريت مالي، خوب مي‏



دانند كه براي حفظ ارزش سهام لازم است از طريق اعمال «مديريت بدره‏ي سهام» اقدام شود كه منوط



به ابدال و استبدال دايمي است؛ حال آنكه براساس احكام شرعي موجود حاكم بر ابدال و استبدال، اين امكان



براي حفظ ارزش سهام موقوفه با اشكال مواجه است [10]  بر اين اساس، بديهي است موقوفاتي از



اين دست، همواره در معرض كاهش ارزش و نابودي قرار خواهند داشت كه قطعا با روح حاكم بر احكام



شرعي منافات دارد. بدين ترتيب، يكي ديگر از موانع نظري توسعه‏ي «صدقه‏ي جاريه» در حوزه‏ي



«حفظ اصالت» رخ مي‏نمايد به طوري كه علي‏رغم تأكيد احكام شرع مقدس بر تحقق اصل ماندگاري (



تأبيد) و جلوگيري از اضمحلال تدريجي اموال موقوفه، عملا به دليل عدم شفافيت اين احكام، حفظ اصالت



و ماندگاري وقف، حفظ عين موقوفه معني مي‏شود و كمتر به ارزش اقتصادي يا اجتماعي آن توجه مي‏گردد.



به عبارت ديگر، ماندگاري وقف را در حفظ صورت فيزيكي آن جست‏وجو مي‏كنند و در اين راه كمتر به



منفعت‏زايي و ارزش اقتصادي آن توجه مي‏شود [11] .

گذشته از موانع نظري، در عرصه‏ي عمل نيز دستگاه وقف در كشور دچار ضعفهايي است كه بر خلاف



موانع نظري اشاره شده در فوق، عمدتا ريشه در عدم توجه به مباني اسلامي مديريت موقوفات دارد.

عدم توجه كاربردي به مفاهيم و اصول «خودگرداني»، «شفافيت» و «شخصيت مستقل» -



علي‏رغم داشتن وجاهت شرعي و قانوني [12]  - در كنار گرايش به «تمركز» در اداره‏ي



موقوفات را مي‏توان به عنوان برخي عوامل بنيادي در اين خصوص نام برد چه، در حالي كه دو اصل



خودگرداني و شخصيت مستقل حقوقي، پايه‏هاي بقاي قائم به ذات هر نهادي اعم از اقتصادي اجتماعي و



فرهنگي محسوب مي‏گردند، رعايت شفافيت اطلاعات، تداوم و ماندگاري وقف را تضمين مي‏كند و مقدمه‏ي



تحقق اصل تأبيد - كه داراي وجوب شرعي است - قلمداد مي‏گردد. از سوي ديگر،

 

[ صفحه 82]

 

شرع انور با توجه به استقلال واقف، وقف‏نامه و اهداف هر موقوفه، اداره‏ي مستقل هر موقوفه را تحت



ضابطه‏ي كلي رعايت مصالح وقف توصيه مي‏كند [13]  حال آنكه موقوفات كشور با گرايش عملي به



تمركز هر چه بيشتر اداره مي‏گردد كه به طور طبيعي امكان رعايت اصول خودگرداني، شخصيت مستقل و



حتي شفافيت اطلاعات را با مشكل مواجه مي‏سازد.

در نهايت، با جمع‏بندي آنچه تاكنون گفته آمد، ملاحظه مي‏شود كه يكي از وجوه افتراق اساسي مباني اداره‏ي



وقف در غرب و كشور ما در روشي نهفته است كه براي ماندگاري وقف به كار مي‏برند. بدين ترتيب كه



در كشور ما و بسياري از ديگر كشورهاي اسلامي [14] ، ماندگاري وقف را در حفظ ارزش اقتصادي



موقوفه و تحصيل حداكثر منفعت ممكن در هر شكلي (البته در جهت تحقق اهداف خاص وقف) را ملاك



عمل قرار مي‏دهند و در اين راه براي حفظ اصالت و ماندگاري وقف، توجه خاصي به ايجاد شخصيت مستقل



براي وقف مي‏كنند يا اينكه آن را به يك شخصيت مستقل حقوقي وصل مي‏كنند.

بدين ترتيب است كه در كشورهاي اسلامي، وقف اموال سيالي چون پول با اشكال مواجه است؛ در حالي كه



در غرب با رفع ممنوعيت از وقف چنين اموالي، آنها را در صندوقهاي مالي خاصي نظير founds



endowment به كار مي‏گيرند و با استخدام مديران مالي توانمند، ضمن ارايه‏ي خدمات ارزشمند



اجتماعي، فرهنگي و...، ارزش اموال وقف شده را حفظ كرده، پيوسته بدان مي‏افزايند و بدين صورت،



واحدي دايمي و خودگردان را در جامعه نهادي مي‏كنند.

در پايان، براساس آنچه گفته شد، پيشنهادهايي به منظور تبديل صدقه‏ي جاريه به يك نهاد قدرتمند مالي در



عرصه‏ي اجتماع ارايه مي‏گردد:

1- با توجه به اهداف شرع مقدس در ترويج و گسترش وقف، همچنين با توجه به الفاظ و عبارات به



كار رفته در كلام پيشوايان دين - عليهم‏السلام - و نيز آيات قرآن كريم، با بازنگري در تعريف وقف،



حوزه‏ي اموال قابل وقف افزايش يابد.

2- با توجه به گسترش مفاهيم اقتصادي، عدم صحت وقف پول بازنگري گردد و از طريق ترويج آن، با



جلب مشاركت عمومي و جذب سرمايه‏هاي كوچك، صندوقهايي به نام صندوق وجوه وقفي به منظور رفع



مشكل نقدينگي موقوفات، احياي آنها و تأسيس بنيادهاي وقفي جديد ايجاد گردد. روشن است كه موضوع



اين پيشنهاد بسيار فراتر از موضوع فعاليت صندوق عمران موقوفات است.

3- با توجه به جواز استقراض در مديريت موقوفات، از ابزار مختلف تأمين مالي در احياي موقوفات



استفاده گردد.

4. مبناي حفظ اصالت وقف و تحقق شرط ماندگاري، از حفظ صورت فيزيكي به حفظ ارزش اقتصادي



و انتفاعي انتقال يابد.

5- با توجه عملي به اصل قانوني رسميت شخصيت حقوقي براي موقوفات خاص و عام و در جهت



پيشگيري از اضمحلال تدريجي اموال موقوفه، واحدهاي وقفي به عنوان واحدهاي خودگردان در جامعه



نهادي گردد.

6- اداره‏ي صندوقهاي وقفي همچون اداره‏ي هر نهاد مالي ديگر، به متخصصان مالي و حرفه‏اي



كارآزموده واگذار شود.

7- به منظور هر چه شفاف‏تر كردن اداره‏ي موقوفات، متوليان به ارايه‏ي گزارشهاي مستمر مالي و



حرفه‏اي ملزم شوند و امكان رسيدگي كارشناسانه به عملكرد متوليان فراهم گردد.

8- با شناسايي خلأهاي قانوني و نظارتي، نسبت به رفع آنها از طريق تدوين قوانين جامع‏تر و طراحي



سيستمهاي نظارتي اثر بخش‏تر اقدام گردد.
 




مربوط به موضوع : وقف وكاركردهاي اقتصادي
دسته ها : وقف وكاركردهاي اقتصادي | ارسال شده در | (0) نظر

درباره وقف
موضوعات مطالب
آرشیو مطالب

X